کی ما را داد به باخت؟
محمد میرزاخانی
کی ما را داد به باخت؟
فرهاد کشوری
نشر نیلوفر ۱۳۸۴
«کی ما را دا به باخت. کی ما را فروخت به یک پول سیاه. تو را به سلطان ابراهیم کی بوده؟»
این داستان از معدود داستانهایی است که به زبان فارسی اما تا حدودی براساس یکی از گویشهای جغرافیایی خاص نوشته شده است. زبان داستان، متناسب با فضای جغرافیایی وقایع آن، زبان فارسیای است که گویش روان بختیاری نواحی غربی ایران از آن بهره میگیرند. همین عامل موجب شده تا زبان و نثر، شاخصترین ویژگی این داستان۹۰ صفحهای بشود.
چند نکته کوتاه بر قامت بلند «کی ما را داد به باخت»
نوشته ی فرهاد کشوری سعید عباس پور
گاه گاه و اگر چه واقعاً گاه، و همین اش خوب است که گاه داستانی به دست ات می رسد که تو اگر هم اهل نقد و نقدنویسی نباشی به ذوق ات می آورد تا اگر شده به پاس شوقی که به تو داده برداشت هایت را یادداشت کنی و یادداشت هایت را جایی بگذاری تا اگر روزی دوستی مثل زاون قوکاسیان زنگ زد و چیزی خواست، به یاد آن نوشته بیفتی.
ادامه مطلب ...مصیبتی که میآید
کاوه میرعباسی
شب طولانی موسا
فرهاد کشوری
ققنوس ۱۳۸۲
«شب طولانی موسا» درامی گروتسک است با رگههایی از طنز (بدخواه ناشناسی که مدام غذای موسا را شور میکند و آن قدر در این اقدام راه افراط میپیماید که این آزار کودکانه خوره ذهنی و کابوس زندگی موسا میشود و او که به جان آمده است، در واکنش دست به اعمالی مسخره میزند و خود را در موقعیتهایی مضحک قرار میدهد، وقتی آستینهای پیراهن موسا را بریدهاند، نارنج- با ساده دلی تمام و بیآنکه قصد مزاح داشته باشد- پیشنهاد میکند آستینهای دیگری به لباس شوهرش بدوزد و کاملا جدی از او میپرسد آیا با این کار راضی میشود، عیسا با گرز موسا که مظهر اقتدار و عامل اعتماد به نفس و تکیهگاه معنوی پدرش است، برای پسر بچه همسایه کاردستی میسازد و بدتر از همه اینکه گرز کذایی یگانه یادگار پدر موسا بوده، زیرا او قبلا سایر متعلقات ابوی مرحومش را به باد داده است و...) که گهگاه گزنده، تلخ و سیاه هم میشود.