زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

نقد رمان مردگان جزیره ی موریس(ماهنامه تجربه)

این تاریخ عزیز1

کاوه فولادی نسب

کشوری در مردگان جزیره موریس برآمدن و افتادن رضا خان را روایت کرده است

 

رمان تاریخی یکی از بهترین ژانرها در ادبیات داستانی است. و افسوس که به رغم همه امکاناتی که در اختیار نویسنده و خواننده می گذارد و همه وسعتی که به جهان داستان می دهد، در میان نویسنده های ایرانی بسیار مغفول است. یک بار از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی شنیدم (نقل به مضمون): «یکی از مهم ترین ضعف های ادبیات داستانی این سال ها یا شاید هم نویسنده های این سال ها، این است که سراغ تاریخ نمی روند. تاریخ هم منبع الهام خوب و سرشاری برای یک نویسنده است و هم می تواند به سادگی و در حد کمال، قابلیت های نمادین، سمبلیک و روز آمد پیدا کند.» تاریخ پر است از بزنگاه ها و رویدادهای مهم و شخصیت های تاثیر گذار، که غبار زمان رویشان نشسته و بازخوانی شان می تواند توامان لذت بخش و آموزنده باشد. نویسنده هوشمند و خلاقی که تاریخ را به عنوان منبع الهام انتخاب کند، کارش – در مرحله ایده پردازی – چندان سخت و پیچیده نخواهد بود، کافی است کمی آشنایی زدایی کند؛ به عبارت دیگر کافی است آنچه را که با بیانی گزارشی روایت شده و تاریخ نام گرفته، با بیان توصیفی و تصویری روایت و داستان خلق کند. پیچیدگی رمان تاریخی آنجاست که از سویی قرار نیست روایت کامل تاریخ باشد، لزوماً منطبق با تاریخ نگاری نیست و چه در ساختار و چه در محتوا تفاوت های اساسی با روایت تاریخی دارد. رمان تاریخی تاریخ نگاری نیست و قرار نیست نویسنده اش بنشیند بر مسند مورخ و اصلاً همین است که خواندن داستان با رمان تاریخی را جذاب می کند؛ همین که نویسنده می تواند براساس ویژگی های شخصیتی اش و جهان بینی اش نگاهی منحصر به فرد به تاریخ داشته باشد، نگاهی که فقط در اثر او می تواند شکل بگیرد و نه جایی دیگر. از سوی دیگر هم – اگر واقعاً بخواهد واجد عنوان «رمان تاریخی» باشد- نباید دست به جعل تاریخ بزند. نویسنده چنین رمانی باید مدام روی خط باریکی حرکت کند که مرز میان پای بندی به واقعیت و پرواز خیال است. این دشواری، کاری نیست که هر نویسنده ای از پسش بر بیاید اما اگر موفق شود، نتیجه کار معمولاً اثری خوب و خواندنی خواهد بود که هم به عنوان یک رمان خواندنش با لذت متن همراه است و هم سندی است که روی بخشی از تاریخ، نوری می اندازد و گوشه هایی پنهان یا کنج هایی کم دیده شده از آن را در قاب قرار می دهد. در میان رمان هایی که در این عمر 90 ساله ادبیات مدرن فارسی زبان روی بخش هایی از تاریخ این سرزمین، نوری دیگر گونه انداخته اند، می توان از «شازده احتجاب» نوشته هوشنگ گلشیری،  «سگ و زمستان بلند» نوشته شهرنوش پارسی پور، «تالار آینه» و «مهر گیاه» نوشته امیر حسن چهلتن، «دکتر نون زنش را بیشتراز مصدق دوست دارد» نوشته شهرام رحیمیان و «من منچستر یونایتد را دوست دارم» نوشته مهدی یزدانی خرم نام برد.

یکی از جدیدترین آثاری که در حوزه رمان تاریخی قرار می گیرند رمان «مردگان جزیره موریس» است؛ جدیدترین اثر فرهاد کشوری، که توسط نشر زاوش منتشر و روانه بازار کتاب شده است. کشوری از نویسنده های پرکار و تثبیت شده جنوب ایران است که پیش تر آثار خوبی نظیر«شب طولانی موسا» (نشر ققنوس- 1383)، «کی ما را داد به باخت» (نشر نیلوفر - 1386) و «آخرین سفر زرتشت» (نشر ققنوس - 1389) را منتشر کرده است. «مردگان جزیره موریس» همان طور که از نامش بر می آید، رمانی است مربوط به رضاخان؛ نظامی روستازاده ای که راه رسیدن به قدرت را خوب بلد بود و چیزی حدود 20 سال مملکت را روی انگشتانش چرخاند و به رغم شعارها و تلاش هایش در جهت مدرنیزاسیون کشور، بسیاری از مدرنیست ها و تجدد طلبان بزرگ ایران را به شیوه های گوناگون – و البته دردناک- سربه نیست کرد و در نهایت با تصمیم ها و سیاست گذاری های نادرستش کاری کرد که کشور به اشغال بیگانگان در آید و در دهه 20 شمسی، آن بلایی سر مردم نازل شود که بارها و بارها گفته اند و شنیده ایم و نوشته اند و خوانده ایم. رضاخان در تاریخ معاصر ایران شخصیت مهمی است. و شاید به خاطر همین اهمیت، کمتر پیش آمده که دوران حکومتش، شخصیتش، اقداماتش و تبعات اقداماتش بی طرفانه مورد بررسی یا تحلیل قرار بگیرد؛ در دوران حکومت پهلوی دوم، بعضی ها بوده اند که برای خوشامد شاه و دربار و لابد به دست آوردن تکه ای نان یا ذره ای نام، تلاش می کرده اند از رضا خان سرداری بزرگ و خدمتکار بسازند که تاریخ در حقش جفا کرده و در همه سال های بعد انقلاب هم بعضی ها بوده اند که او را همواره آدمی فاسد و وابسته و خائن به ملک و ملت معرفی کرده اند. حقیقت اما این است که بررسی تاریخ 16 ساله حکومت پهلوی اول نشان می دهد که او تلاش می کرده کشور را به سمت مدرنیزاسیون سوق دهد و البته این را هم نشان می دهد که آدمی بوده ظالم، خون ریز، متوهم و دیکتاتوری تمام و کمال. از سویی دانشگاه تهران و شبکه راه آهن و رادیو و فرهنگستان زبان و سازمان ثبت احوال و بسیاری نهاد سازی های دیگر در زمان او بوده که انجام شده و از سویی دیگر بزرگانی مثل آیت الله مدرس (1316-1249)، فرخی یزدی (1318-1268)، علی اکبر داور (1315-1246) و بسیار بسیار دیگران، در زمان او بوده که قتل عام شده اند و شهربانی اش با آن سرپاس مختاری بی رحم و پزشک احمدی آدم کش، از مخوف ترین دستگاه های امنیتی تمام تاریخ معاصر ایران بوده است. کاری که کشوری در «مردکان جزیره موریس» انجام می دهد، کار ارزشمندی است. او در مقام نویسنده، آن نصیحت مهم چخوف را آویزه گوش کرده و داستانش را بی پیش داوری و حب و بغض روایت می کند و از این حیث، رمانش واجد آن ویژگی تکثیر گرایانه و دموکراتیکی می شود که لازمه هر رمانی است. روایت رمان «مردگان جزیره موریس» در دوران پس از عزل رضاخان از سلطنت و تبعیدش به جزیره موریس جریان دارد. ایده مرکزی رمان این است که رضا خان در خانه شخصی اش در جزیره موریس در محاصره کسانی است که در سال های نشستنش بر سریر قدرت، سر به نیست کرده. حالا تنها ایزدی – پیشکار وفادارش – کنارش مانده و هنوز شاه می داندش. رمان به وسیله تداعی های ذهنی رضا شاه یا در خلال گفت و گوهایش با ارواح مردگان، بخش های مکتومی از زندگی رضاخان را در مقابل چشمان خواننده به تصویر می کشد. زاویه دید رمان؛ ترکیبی از زاویه دید سوم شخص / دانای کل محدود و زاویه دید تک گویی درونی است، که اولی  روایت های عینی اثر را پیش می برد و دومی ذهنیات رضاخان را به نمایش می گذارد. ساختار رمان، کولاژی از خرده روایت هاست که به فراخور حال – یا به واسطه حضور آدم های مختلف یا مبتنی بر تداعی های ذهنی یا تمهیدهای داستانی دیگر – در کانون تمرکز قرار می گیرند و برای خود جایی در روایت اصلی باز می کنند. «مردگان جزیره موریس» زبان روان و خوش خوانی هم دارد که این یکی، کم و بیش از ویژگی های ثابت آثار فرهاد کشوری است. رمان گرچه در دوران بعد از سلطنت رضاخان و در جزیره موریس جریان دارد، به دلیل شیوه روایتی که نویسنده اش در پیش گرفته، تبدیل می شود به آیینه ای که شرایط کشور را در دوران سلطنت رضاخان بازتاب می دهد؛ هم اختناق و فشار و ترس آن دوران را و هم مدرنیزاسیونی را که نتایجش هنوز هم در گوشه و کنار کشور قابل مشاهده است.

 

1-    ماهنامه تجربه، شماره 20 ، ویژه ی نوروز، فروردین 92 ، ص 48  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد