زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

پیشنهاد کتاب خوانی

پیشنهاد کتاب خوانی

 

جشن نامهء ابوالحسن نجفی

به کوشش امید طبیب زاده

نشر نیلوفر 1390

مترجمی را می شناسم که ترجمه ی خیلی بدی کرده است از یکی از آثار نویسنده ای آمریکای لاتینی. چند سال پیش او را در نمایشگاه نشریات دیدم. مسئولیتی در مجله ای فرهنگی هنری داشت. انتقادی کردم از معرفی نویسندگان و شاعران متعدد ناشناس خارجی در یک شماره ی مجله. گفتم بهتر نیست به جای چهار پنج شاعر و نویسنده ای که خواننده ی ایرانی نمی شناسد یک نفر را معرفی کنید و مفصل تر به او بپردازید؟ آن مترجم چنان از بالا به منِ خواننده ی منتقدِ مجله نگاه کرد که پشیمان شدم از نظر دادنم. البته هنوز خودم را همچنان محق می دانم. او نقد پذیر نبود و خودش را تافته ی جدا بافته ای می دانست. تا آن جا دکه من می دانم دیگر ترجمه ای از او ندیدم. حالا قیاس کنید این مترجم اثر ویران کن را با مرد بزرگ فروتنی مانند استاد ابوالحسن که سال ها برای ادبیات و فرهنگ این مملکت قلم زده است و تاثیر بزرگی بر داستان نویسی مدرن این مملکت داشته است. نویسندگانی چون هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی و مترجمی چون احمد میرعلایی خود را وامدار او می دانند. استاد نجفی در گفتگوهایش در جشن نامه اش مثل همیشه فروتن است.

 ترجمه ی ادبیات چیست سارتر(چاپ اول 1348) و وظیفهء ادبیات (مجموعه مقالات نویسندگان فرانسوی و روسی، چاپ اول، 1356، مقاله ی درخشان جواب کافکای بارت جزو مقالات کتاب است.) تاثیر بسیاری بر نگاه عمیق نویسندگان و خوانندگان به ادبیات داشت. ترجمهء آثاری از نویسندگان و نمایشنامه نویسان نامداری چون ژان پل سارتر، روبر مرل، آلبر کامو، کریستیان روشفور، آندره مالرو(با رضا سید حسینی)، روژه مارتن دوگار، آنتوان دوسنت اگزوپری و تیری مونیه بخشی از کارنامه ی فرهنگی اوست. تعدادی از این آثار در بیش از چهل سال پیش منتشر شده اند. کتاب های فرهنگ عامیانه فارسی و غلط ننویسیم از دیگر آثار ارزشمند اوست. 

جشن نامهء ابوالحسن نجفی با مقدمه ی خوب امید طبیب زاده شروع می شود. بعد شش گفتگوبا استاد نجفی که خود غنیمتی ست. بخش های دیگر کتاب شامل خاطرات، ترجمه، ادبیات، غلط ننویسیم، وزن شعر و زبان شناسی است. در جشن نامه جای مقاله ها و گفتگو هایی در ارتباط با استاد نجفی از هوشنگ گلشیری، بهرام صادقی و محمد حقوقی خالی ست.

استاد نجفی در بخش مصاحبه ی ادبیات در جواب سوال «اصلا چرا رمان می خوانید؟ چه عاملی شما را به سمت رمان خواندن کشاند؟»

می گوید: «خوب من در ابتدا، قبل از هر چیز، برای گریز از محیط مبتذلی که مرا محاصره کرده بود رمان خواندم. گمان می کنم در این مورد قبلا سخن گفته ام. من به چیزهایی علاقمند بودم که در محیط ملال آور شهرستان مطلقا نمی توانستم آنها را پیدا کنم. حتی به ندرت همزبانی پیدا کردم که با او صحبت کنم. اصلا به جنبه های هنری رمان توجهی نداشتم. در یک کلام بگویم، دنیایی که کودکی ام را در آن گذراندم برایم قابل تحمل نبود. می خواستم در جهان خیالی رمان نویس قرار بگیرم و از جهان اطراف و واقعی خودم بکَنَم و دور شوم...از نظر من رمان گسترش بخشیدن به زندگی است و فکر می کنم کسانی که رمان نخوانده اند، خیلی چیزها را از دست داده اند. من همکاران زیادی در دانشگاه، در مرکز نشر دانشگاهی و در فرهنگستان داشته ام و دارم که حتی یک رمان در تمام طول زندگی شان نخوانده اند و همیشه به حال آنها تاسف خورده ام.»  ص 128-129

 

«من از آقای نجفی سلامت نثر فارسی را یاد گرفتم و بسیاری رمز و راز کلمات.» احمد میرعلایی جشن نامه ص 307

 

«شاید تاثیر غیر مستقیم ایشان را بتوان با تاثیر شگرف گرترود اشتاین در خیل شاعران و قصه نویسان و هنرمندان در اوایل قرن بیستم مقایسه کرد.» یوسف اباذری جشن نامه ص 547


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد