زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

آن کس که نداند که نداند

آن کس که نداند که نداند (بخش دوم)  
فرشته احمدی




 

 

شب طولانی موسی

فرهاد کشوری

انتشارات ققنوس 1382


 


حتی شخصیت‌های کلیدی داستان (به غیر از موسا) آنقدر محوند که به پیرنگ کلی داستان و کمال یافتن موسی ضربه می‌زنند. آدم‌هایی مثل کاووسی، عباس فالی، گودرز، میرزا ابراهیم، قلی‌پور و ... با وجود داشتن اهمیت داستانی در تاریکی باقی می‌مانند. زن‌ها همگی طرحی از یک زنند، زنی با شخصیت قالبی و بدون رنگ‌آمیزی. 


بچه‌ها بر خلاف انتظار منفعلند. می‌دانید؟ بچه‌هایی که در این فضاها بزرگ می شوند حاضرجواب‌تر و تخس‌تر و مستقل‌تر از آن چیزی هستند که ما در اطراف موسا می‌بینیم. مثل ... مثل بچه‌های داستان «علو» در مجموعه سیاسنبو، نوشته صفدری. اصلاً یک جمله کتاب تمامی چیزی است که می‌خواهم راجع به این آدم‌ها بگویم «به چهره نیمه‌روشن و شبه‌تیره زن‌ها نگاه کرد. با خودش گفت: کار یکی از شماست.» - و اما ... و اما چرا رمان نیست؟ - با وجود اینکه به بیشتر شخصیت‌ها به اندازه یک داستان کوتاه هم پرداخته نمی‌شود اما بحث اصلی مربوط می‌شود به شیوه روایت داستان و پایان‌بندی آن. براساس یک تعریف معروف، داستان کوتاه «برشی از زندگی» است. «شب طولانی موسا» برش گنده‌ای از زندگی است و نه یک رمان با جهان‌بینی خاص آن. عناصر در جهت درونمایه‌ای مشخص چیده می شوند و نشانه‌گیری آنها به سمت پایان باز داستان، به همان شکلی اتفاق می‌افتد که در یک داستان کوتاه انتظارش را داریم. - یعنی کل این کتاب یک داستان کوتاه است؟ نه! 20000 کلمه برای داستان کوتاه خیلی زیاده. - از نظر فرم و نحوه استفاده از عناصر داستانی و پایان‌بندی، بله یک داستان کوتاه است. یک رمان را با حذف بخش‌هایی از آن، حتی بخش‌های به ظاهر غیرضروری، نمی‌توان به داستان کوتاه تبدیل کرد. مثلاً رمان «آسوده‌خاطر» نوشته؛ «فوئنتس» را در نظر بگیرید. زندگی چندین نسل قبل از «خایمه» برای ایجاد تغییر در زندگی‌اش لحظه تاثیرگذار و مناسبی باشد. حذف آن زندگی‌نامه‌ها که بخش عمده‌ای از کتاب را به خود اختصاص داده‌اند، کل تغییر نگرش «خایمه» و بازگشت او را بی‌معنی می‌کند. فوئنتس برای ایجاد چنان فضایی به چیزی بیش از «یک برش» احتیاج داشته است. - خب ... «آسوده‌خاطر» بیشتر از 60000 کلمه است و من در مورد رمان بودنش، تردید ندارم. - اما «شب طولانی موسا» داستان کوتاهی است که گاهی پرگویی می‌کند و گاهی کم‌گویی. - کم‌گویی؟! با وجود اون همه کلمه، باز هم کم‌گویی می‌کند؟ - داستان راجع به زمان و مکان حوادث و انگیزه‌های موسا کم‌گویی می‌کند. چرا موسا با عباس فالی همکاری می‌کند؟ چرا برای گیر انداختن عباس آن همه تلاش می‌کند؟ عباس از موسا چه انتظاری دارد؟ موسا به چه درد آنها می‌خورد؟ این سوالات حتی در چارچوب داستان کوتاه نباید بی‌جواب باشند. آبل در حالی که سرش را تکان می‌داد و با خودش حرف می‌زد، دور شد و ادامه این حرف‌ها را نشنید که؛ خاصیت خوب داستان «شب طولانی موسا»، پرداختن به روابط درونی آد‌م‌هایی است که عادت کرده‌ایم، از بیرون و زاویه دید بلندتری نگاهشان کنیم. قرار نیست از ظلم و جوری که دیگران در حقشان روا می‌دارند، چیزی بشنویم که زیاد شنیده‌ایم. قرار است به تاثیر منش‌های خودشان نگاه کنیم و موسا به عنوان مرکز ماجرا نقش کسی را بازی کند که؛ نداند که نداند که ...
                                                    

                                                   

                                                           روزنامه شرق ۱۷/۸/۸۳

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد