زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

نگاهی کهنه به پیامبری کهن (فرشته احمدی)

نگاهی کهنه به پیامبری کهن

 

 

فرشته احمدی






آخرین سفر زرتشت

فرهاد کشوری
انتشارات ققنوس ۱۳۸۶

 

 


با توجه به ویژگی های دین زرتشت و سازگاری اش با روح مدرنیستی حاکم بر جوامع امروز، اصلاً عجیب نیست که نویسنده یی تلاش کند رمانی درباره این  آیین کهن بنویسد اما عجیب است اگر تمام وجوه مدرن آن را به فراموشی  بسپارد و در نوشتن رمانش به نگارش زندگینامه یی بی ضرر بسنده کند.

عدم توجه به جزئیات و تعیین حد و مرز امور کلی در گاتا ها، بذل توجه فراوان به خرد و عقلانی بودن امور، توجه به پاکیزگی محیط زیست، اختیاری بودن دینداری و علاوه بر همه اینها، آگاهی زرتشت بر تمام مسائلی که بعد از برگزیده شدن مامور تبلیغ شان می شود، یعنی همان چیزهایی که پیش از پیامبر شدن می دانسته، در رمان «آخرین سفر زرتشت» بدون تاکید و برجسته سازی و بدون افزودن وجه دراماتیک، در داستانی نمایش گونه و خطی آورده می شوند. ماجرای تعقیب و گریزهای زرتشت، مهاجرتش به باکتریا، از سر گذراندن آزمون مس و... همه طوری بازگو می شوند که تفاوتی با کتابی تحقیقی درباره دین زرتشت ندارد.

تنها جایی که نزدیک است رمان از کلی گویی و ذکر وقایع تاریخی بگذرد و وارد حیطه داستان پردازی شود، جایی است که همسر او، آناهید، به ماجرای عاشقانه زرتشت و رامیس پیش از ازدواجش با او، پی می برد. اما بسیار زود و پیش از آغاز هر نوع تنشی، ماجرا فیصله می یابد و اطلاع از مرگ رامیس نقطه پایانی است بر تخیل قصه گو.

حتی تاریخ نویسان نیز درباره بسیاری از مسائل مربوط به زرتشت از جمله محل و زمان تولدش، محل دفنش و برخی اصول دینی منسوب به او، با یکدیگر توافق ندارند.

بنابراین نویسنده با تاریخی سفت و سخت و غیرقابل تغییر مواجه نبوده که نتواند در آن دخل و تصرف کند و علاوه بر آن تعصب دینی، آنچنان که در ادیان دیگر، مانعی است برای نوآوری، سد راه فرهاد کشوری نبوده تا اندک توقع خواننده را برآورده سازد. به عنوان مثال فصلی که زرتشت را وادار می کند برای اثبات ادعای پیامبری اش آزمون مس گداخته را از سر بگذراند، می توانست فصل بسیار درخشانی باشد از حیث توجه از دیدگاهی تازه به زرتشت، پیامبری که هیچ معجزه یی ندارد. در آزمون مس، گوشت سینه اش می سوزد و از بخت و اقبال بلند است که زنده می ماند.

اما بعدها مردمی که شاهد این آزمون نبوده اند درباره اش قصه ها می سازند که آتش بر زرتشت سرد شده و به او آسیبی نرسانده تا پیامبر خود به سخن آید که آزمون راست گفتاری با جسم اشتباه ا ست و آتش، تن او را سوزانده و... اما در داستان کشوری این وجه تمایز بسیار مهم در حد نقل یکی دیگر از سوءقصدهایی که به جان زرتشت شده، خلاصه می شود و پیش از آنکه در ذهن خواننده به نکته یی درخور توجه تبدیل شود به فهرست سایر حوادث می پیوندد و تمام.نقالی کشوری از زمان توجه زرتشت به آزار حیوانات در معبد میترا، یعنی از زمان شک او به عقلانی بودن آیین ها و مراسم رایج، آغاز می شود تا زمان مرگ او. اما حتی نقالانی که قصه یی را سینه به سینه نقل می کنند، حین نمایش پرده یا عوض کردن آن، با دخالت دادن نحوه تفکر خود و احساس شان درباره آنچه روی داده سخن پردازی می کنند و هر نقالی که افکار جالب تری را به قصه معمول بیفزاید نقلش شیرین تر می شود و شنوندگان مشتاق تر برای شنیدن چندباره داستانی که با زبان آوری نقالی خبره، برای نمونه به زندگی معاصر آنها پیوند خورده.

عدم ارتباط داستان کشوری با انسان امروز، یکنواختی ریتم داستان، عدم وجود نقاط عطف دراماتیک، شخصیت پردازی ضعیف به خصوص در مورد اطرافیان زرتشت، بی توجهی به مسائل روانشناختی، داستان «آخرین سفر زرتشت» را به قصه یی کهنه و بدون پیرنگ شبیه ساخته؛ قصه یی که موعد تعریفش گذشته، حوصله خواننده را سر می برد، هیچ گونه احساس همذات پنداری در او ایجاد نمی کند و هیچ نشانی از انسان امروزی را در خود ندارد.

                                                                                                              

                                       

                                       روزنامه اعتماد:کتاب: 15/11/86

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد