پیام تسلیت جایزه مهرگان ادب و علم بر درگذشت فتح الله بی نیاز
چه بی نیاز بود بی نیاز
چه بینیاز بود بینیاز، اسمش صفتش بود، چه در زندگی و چه در مقام یک منتقد و مصلح اجتماعی. بیهیچ چشمداشتی یار و یاور نویسندگان جوان بود، چه بسیار نویسندگانی که در سایه مهر و دانش او بالیدند و او خود هرگز انتظار و توقعی جز اعتلای ادبیات و فرهنگ نداشت.
در داوری ادبیات داستانی دقت نظر، بیطرفی و اخلاق حرفهای او یگانه بود. به گواه داوران دورههای مختلف جایزه مهرگان ادب، پشتکار او در خواندن یکایک رمانها و مجموعه داستانها مثالزدنی بود؛ همچنان که نقدها و نظرهایش. برایش خواندن مجالی برای زیستن بود و آنگاه که چشمانش توان خواندن نداشت و قلب بیمارش نایی برای تپیدن، برای آنکه به جایزهای که برای بقایش رنج بسیار برده بود لطمهای نخورد مشفقانه کناره گرفت. اهل حاشیه و بده و بستان نبود و از محفلهای شبه روشنفکری ادبیات فاصله میگرفت. با آنکه دانشآموخته ممتاز یکی از معتبرترین دانشگاههای ایران بود و در سالهای رونق کاری میتوانست همچون بسیاری از مدعیان در پی مال و مقام باشد چنین نکرد و بیشترین ساعات عمر خود را به نوشتن و خواندن کتاب گذراند. او از تخصص خود تنها برای امرار معاش و گذران زندگی بسیار ساده و بیتجمل خانوادهاش کمک میگرفت.
بارها با وجود بیماری سخت و ناتوانی جسمی، رنج سفر طولانی به شهرهای کوچک برای داوری در جوایز محلی را بیهیچ مزد و منتی به جان میخرید تا به اعتبار دانش و نام نیک خود انگیزه جوانان برای نوشتن را دوچندان کند. مخالفت سرسختانه او با سانسور و نوشتههایش درباره ادبیات، اجتماع و فرهنگ حکایت از نگاهی عمیق و موشکافانه دارد و در تاریخ ایران معاصر به یادگار خواهد ماند.
بیش از 500 مقاله نقد و مرور کتاب، 150 جلسه سخنرانی و نقد و بررسی ادبیات داستان معاصر، چند ده مصاحبه و گفتوگوی مهم و روشنگر، 22 رمان و مجموعه داستان و 8 کتاب مرجع در حوزه نقد و نظریه ادبی که بسیاری از آنها به چندین چاپ رسیده و تعدادی کتاب، مقاله و گفتوگوی منتشرنشده حاصل عمر پربار اوست.
خبرگزاری ایلنا