سه شعر از منصور مرید*
1
گفت تنم
می تنم در تو
تا نتابد
بر این بنفش زمهریر
من
در بخار دهان برهای متولد می شوم
که ماه را
بلعید
2
«تا چشم کرکس»
تقدیم به هوشنگ چالنگی
به وجد می آید
اسب پریده رنگ
به کورسویی
تاختن تا چشم کرکس
تا بال اندوه
تا غسل تعمید ماری در گلو
بارور از اوراد
کوبش سم
و
شیهه ی باران
3
آرام
می گذرد قایق شب در مشت
گشایش دفینه ی هستی
راز عقوبت وسوسه ای
سرشت باد
لرزاندن بی صدای صبح
در تداوم بودن
سیب.
*- مجله سیاه مشق، شماره 5 و 6 خرداد/تیر 1369، ص 13