زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

چرا ادبیات داستانی می خوانیم؟

چرا ادبیات داستانی می خوانیم؟ 

 

۱-ادبیات داستانی دید خواننده را وسعت می‌بخشد و او را با جان ‌های ناآرام شخصیت های آثار ادبی درگیر می‌کند. خواننده صدای دیگران را می‌شنود که از عشق، نفرت، محبت، ترس، شجاعت، مرگ، زندگی، شادی، اندوه و زورگویی و حقارت می‌گویند. خواننده با خواندن یک اثر ادبی خوب همان آدمی نیست که در ابتدا بوده، چیزی به اندیشه و احساس او افزوده می‌شود.

۲-   ۲-  ادبیات داستانی احساس آدمی را تلطیف و روان های زمخت را می‌تراشد و نرم می‌کند. بخشی از تاثیر ادبیات داستانی انتقال عواطف و احساسات به واسطه ی شخصیت های آثار ادبی است. یک گفتگو و یا یک تصویر چه بسا دل خواننده ای را بلرزاند و او اندوهگین و یا شادمان واژه‌های سیاه کتاب را دنبال کند و هنگامی که کتاب را به پایان می رساند حس ‌کند چیزی هرچند ناچیز در وجودش دگرگون شده است.

۳-  ۳- چون یکی از اهرم‌های قدرتمند نویسنده تخیل اوست و تخیل محدودیت نمی‌شناسد، ادبیات داستانی خواننده را از چارچوب ذهنی خود آزاد می‌کند. ادبیات داستانی نه چون علم محدود در قوانین خود است و نه چون فلسفه محاط در ایده‌ها و تئوری‌هایش. پس چشم اندازی بر روی خواننده می گشاید به وسعت جهان.

۴-   ۴- ادبیات داستانی خواننده را با سرزمین‌های دیگر بی‌آن‌که پا به آنجا گذاشته باشد آشنا می‌کند. در گفتگو در کاتدرال ماریو بارگاس یوسا، خواننده حس می‌کند شهروندی از لیما است و با خواندن مگس‌های ماریانو آسوئلا، گرینگوی پیر کارلوس فوئنتس و پدر پاراموی خوان رولفو شاهد جنگ‌های خشونت‌بار انقلاب مکزیک می شود.

۵-     ۵- خواننده ادبیات داستانی بهتر می‌تواند مکنونات ذهنی خود را بیان کند و چه‌بسا خواننده‌ی امروز نویسنده‌ی فردا باشد و روزی دست به قلم ببرد و بخشی از آن چه در این جهان بر او گذشته است و یا او را برانگیخته است بنویسد.

۶-    ۶- ادبیات داستانی تفکر انسان به طبیعت، جامعه، زندگی و آدم‌ها را دگرگون می‌کند. برای خواننده‌ی آثار ادبی، واژه‌های انسان، زندگی، مرگ، دوستی، عشق، اندوه و شادی دیگر همان واژه‌های پیشین نیستند. ذهنیت ژرف‌تری از پدیده‌های بشری بر او مکشوف می‌شود.

۷-   ۷- چون بخشی از آثار ادبیات داستانی مرهون تجربه‌ی زیسته‌ی نویسنده و در نهایت شخصیت‌های اثر اوست، ادبیات داستانی بر تجربه‌ ی شخصی خواننده می افزاید. خواننده در برابر جهانی برساخته قرار می‌گیرد و همپای شخصیت‌ها با واژه‌ها پیش می‌رود و از کردار و گفتارشان می‌آموزد.

۸-    ۸- ادبیات داستانی خواننده را از  صف روزمرگی بیرون می‌کشاند و تلنگری به جان او می‌زند و می‌بردش به گفتگو با شخصیت‌های تمام‌نشدنی آثار داستانی. در رمان خشم و هیاهو، کونتین را در سفر مرگ همراهی می‌کند و با «ک» در هزار توی ورود به قصر سرگردان می‌شود.

۹-     ۹- ادبیات داستانی یکی از ستون‌های فرهنگ بشری است. در چند قرن اخیر از عناصر مهم فرهنگ‌سازی و تحول اندیشه و احساس آدمی بوده است. 

     ۱۰-   ادبیات داستانی از تمام کاست‌ها، توهمات نژادی و قومی، مرزبندی‌های دینی و عقیدتی آدمیان می گذرد و خواننده، سخن سیاه و سفید و زرد و سرخ، سخن انسان هایی با ایده‌ها و اعتقادات متفاوت را می‌شنود بی‌آن‌که رنگ چهره و سرزمین و یا عقیده واعتقاد آن ها مانع درک سخن‌شان شود. 

     ۱۱-  ادبیات داستانی نه خشونت را توجیه می‌کند و نه زور و ارعاب و اختناق و بی‌عدالتی و ستم را، ادبیات صحنه‌ی گفتگوی میلیاردها آدم این کره خاکی به واسطه قلم نویسندگانشان از هر زبان و سرزمین است.

نظرات 1 + ارسال نظر
جهانبخشی 1389/11/25 ساعت 04:48

ادبیات داستانی میتواند بزرگترین عرصه برای اشتراک تجربه زیستی انسانها باشد.با تشکر از متن شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد