زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

زمینی

وبلاگ ادبی فرهاد کشوری

نقد مجموعه داستان تونل، از رضا فکری(روزنامه آرمان)

نوشتن در محاق

رضا فکری*

 

چهار داستان شاخص از مجموعه‌ «تونل» درباره‌ فعل نوشتن‌اند و به‌نوعی با حضور مستقیم یک نویسنده شکل می‌گیرند. داستان‌هایی که در آنها وضعیت‌های درونی و دشواری‌های زیست یک نویسنده، در مجاورت با اوضاع نابسامان اجتماعی-سیاسی ترسیم می‌شود. فرهاد کشوری در این داستان‌ها به‌نوعی تلخی‌هایی را پیش چشم مخاطبش می‌آورد که جانفرسا هستند و چشمه‌ نوشتن هر نویسنده‌ صاحب اندیشه‌ای را کور می‌کنند و او را به‌ورطه‌ نیستی و انتحار می‌کشانند. در داستان «انکار» تصویری از ایساک بابل در فضای سنگین شوروی سابق ترسیم می‌شود. تصویری که با واقعیت تاریخی منطبق است و بابل را زیر استنطاقی در حوزه‌ تفکر نشان می‌دهد. او در محکمه‌ای گیر افتاده که به‌طور معمول پرونده‌ زندگی یک محکوم در بیست‌دقیقه بسته می‌شود. در کشوری زندگی می‌کند که به‌جز رفیق‌ استالین هر کسی ممکن است به خیانت متهم شود. او هیچ جرمی مرتکب نشده و همه‌ اتهام‌های واهی‌اش را انکار می‌کند، هرچند که شاید زمانی، لطیفه‌ای پشت سر استالین گفته باشد. نویسنده‌ای که محروم از داشتن کاغذ و قلم است و تنها آرزوی لحظات پایانی زندگی‌اش این است که اجازه بدهند داستان‌هایش را تمام کند.سرخوردگی و کشته‌شدن امید در وجود صادق هدایت هم دستمایه‌ نوشتن داستانی با عنوان «بیگانه» شده است. قصه‌ روشنفکری که برای زخم‌های عمیق بشری هیچ پاسخی ندارد و این موضوع در نامه‌هایی که به حسن شهیدنورایی و دیگران می‌نویسد، کاملا مشهود است. او در دنیای آدم‌های حق‌به‌جانب، میان مردمی درگیر جهل و تزویر گرفتار آمده و خودش را از این جماعت بیگانه می‌داند. دردی که عاقبت او را به آغوش انتحار می‌اندازد. در داستان «کابوس» هم غلامحسین ساعدی در تبعیدی خودخواسته به نمایش درمی‌آید. او در تاریکستان غربت، بی‌تاب وطنش است. وطنی که در آن غریبه به‌شمار می‌رود. درواقع همین درد است که توانش را طوری می‌بلعد که پذیرش مرگ برایش سهل و دلپذیر می‌شود.کشوری در داستان دیگر این مجموعه با عنوان «آواز ققنوس مجنون» اما وضعیتی ملموس و معاصرتر را تصویر می‌کند. او نویسنده‌ای عام را در نظر می‌گیرد که دچار انسداد در نوشتن شده و پس از گذر سال‌ها، تنها شش صفحه از رمانش را نوشته و اغلب برنامه‌ریزی‌هایش برای نوشتن ابتر و توخالی‌اند. درواقع مساله او با اسلاف آرمان‌گرایش همسان نیست. سطح دغدغه‌های او آنچنان نازل شده که رتق‌وفتق ظرف‌های شسته‌نشده‌ آشپزخانه فتح‌الفتوح زندگی‌اش محسوب می‌شود. این داستان نهیبی است به همه‌ متوهم‌هایی که جای نوشتن تا می‌توانند حرف می‌زنند و فکر و خیال به‌هم می‌بافند. ققنوس‌های مجنونی که وقت خواندن بهترین آوازشان هیچ‌گاه فرانخواهد رسید.

* منتقد و داستان‌نویس، از آثار: چیزی را به هم نریز

روزنامه آرمان امروز، شمار 3668 ، یکشنبه 14 مرداد 1397، ص 7 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد