مروری بر کارنامه فرهاد کشوری
احضار تاریخ در جغرافیای جنوب1
غلامرضا رضایی*
در کارنامه ادبی فرهاد کشوری با دو نوع نگاه و شیوه پردازش داستان مواجه میشویم. کشوری در کارهای نخست مانند: «بوی خوش آویشن»، «دایرهها»، «گره کور» و رمان «شب طولانی موسا» نگرشی مدرنیستی به داستانها دارد و بر همین اساس دست به خلق آثارش میزند. در این دوره زبان داستانها بدون شکستن نحو مرسوم و با پرهیز از حشو و زوائد و آشفتگیهای زبانی در خدمت قصه است و به خوبی روایت را پیش میبرد. در این قبیل داستانها کشوری نویسندهای تجربهگرا نیست و به فرم کمتر توجه دارد. داستانها بیشتر بر حول محتوا میچرخند و دغدغه نویسنده یا درونمایه داستانها بر محور مبارزه با بیگانگان یا استعمارگران، مبارزه با عوامل حکومتی و نظام ستمشاهی و فقر و عواملی از این دست دور میزنند.
جغرافیای داستانها منطقه و اقلیمی خاص هستند و نگاه نویسنده بیشتر بر واقعیتهای عینی و بیرونی معطوف است. در همین مجموعههایی که ذکر شد ما با داستانهای قابل تاملی مواجه هستیم که چفت و بستهای داستانی در آنها رعایت شده و نویسنده به خوبی عناصر داستانی را به کار گرفته است. مانند داستانهای امتحان، استخر، گره کور، دایرهها و نقش سبز که از این میان داستان استخر یکی از داستانهای کوتاه ماندگار در دهه هفتاد به شمار میرود.
در حیطه رمان نیز «شب طولانی موسا» را داریم که هنوز یکی از موفقترین کارهای نویسنده به شمار میآید. «شب طولانی موسا» چه از حیث زبان و چه از جهت شخصیتپردازی کاری است درخور توجه که روایت آن بدون اضافات و زیادهگویی و در نهایت ایجاز قصه را پیش میبرد. دیالوگها متناسب با جهان معرفتی و در حد و اندازه شخصیتها است و تصویرسازی و فضاسازیها نیز موجز و موفق پرداخته شدهاند. نویسنده با ایجاد موقعیت طنز در کار (یعنی نمکریختن در غذای موسا) ما را با موقعیتی گروتسک رودرو میسازد. طنزی که نه در گفتار و لقلقه زبانی، بلکه به شکلی طبیعی از دل وضعیت و موقعیت شخصیتها سر میزند. رمان بر این اساس یک رمان حادثهمحور نیست و موقعیتهای رودروی شخصیت را ترسیم میکند که درنهایت به چالشها و بحرانهایی منجر میشود.
در دوره دوم خلق داستانها ما با آثار دیگری برخورد میکنیم که از حیث نگرش و پردازش متفاوتتر از کارهای قبلی نویسنده هستند و نشانگر پختگی، عمق و ذهنیت نویسنده به مقوله داستان و مسائل جهان و دنیای پیرامونش است. در این دوره، کشوری امکانات دیگری را نیز به داستانها وارد میکند. علاوه بر علاقهمندیاش به مسائل تاریخ معاصر درونمایهها گستردگی بیشتری را از حیث شمول دربرمیگیرند و تلاش نویسنده برای ایجاد فرم مشهود و درخور توجه است. صرفنظر از موفقیت یا عدم موفقیت نویسنده در اجرای کار، کشوری در آثار متاخر خود مانند: «آخرین سفر زرتشت»، «مردگان جزیره موریس»، «دستنوشتهها»، «صدای سروش» یا در داستان کوتاه «کابوس» ـ که شخصیت اصلی آن یعنی موسرخه یکی از شخصیتهای داستان «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی است ـ با رویکرد و نگرشی جدید به داستان و مقولههای آن از عناصر و مولفههایی همچون فراداستان، داستان تاریخنگارانه، بینامتنیت، ورود نویسنده در متن و وجود خردهروایتها در کارهایش سود میبرد.
در رمانهای «آخرین سفر زرتشت»، «مردگان جزیره موریس»، «سرود مردگان» و «صدای سروش» ما با شخصیتهایی تاریخی مانند زرتشت، رضاشاه، مستر جیکاک، فرخی یزدی، تیمورتاش، دکتر تقی ارانی، سردار اسعد، میرزاده عشقی و... مواجه میشویم که در داستان حضور پیدا میکنند و از شخصیتهای کلیدی داستان به شمار میآیند و نویسنده بدون هیچ پیشداوری به شخصیتپردازی آنان دست میزند. از این میان رمانهای «مردگان جزیره موریس»، «سرود مردگان» و «صدای سروش» قابل اعتنا هستند. رمان «مردگان جزیره موریس» علاوه بر آنکه موفقیتهایی برای نویسنده به همراه داشته و نسبت به رمانهای منتشرشده در سالهای اخیر از نظر منتقدان و مخاطبان با استقبال خوبی مواجه شده، اما به نظر میرسد نویسنده در پرداخت آن تا حدود زیادی خود را وامدار تاریخ میداند و جا داشت به پشت و پسله زندگی رضاخان نیز سرک بکشد تا ما را با زوایا و خفایای دیگری از زندگی او آشنا سازد و به تعبیری ما از منظر و تخیل نویسنده با شخصیت رضاخان آشنا شویم.
در رمان «سرود مردگان» نویسنده با زبانی پاکیزه تصاویر زیبایی خلق میکند و به مسائل اکتشاف نفت از منظر خود و روایات شفاهی مردم منطقه و مستندات تاریخی میپردازد. «سرود مردگان» با توجه به کشش قصه، تعدد خردهروایتها، اشارههای تاریخی، اشاره بینامتنی به داستانهای عامه و استفاده از باورهای مردم منطقه و ایجاد فضای وهم و خیال و موقعیت عاشقانه در اثر و شخصیتپردازیهای موفق از جمله کارهای قابل توجه نویسنده در این دوره است.
«دستنوشتهها» از دیگر کارهای کشوری به شمار میرود که گرتهای از رمانهای جنایی ـ پلیسی را در خود دارد و اشارههای بینامتنی به اشعار حافظ، «بوف کور» و «بابا گوریو» در آن مشهود است. علاوه بر آنکه فرم کار در «دستنوشتهها» یعنی ورود نویسنده در متن امری تحمیلی و تصنعی نیست، بلکه برآمده از شرایط درونی و بیرونی اثر است.
در رمان «صدای سروش» نیز که رمانی خوشخوان است، نویسنده به دغدغه و علاقهمندیاش به تاریخ معاصر توجه داشته است. از موفقیتهای نویسنده علاوه بر روانی روایت و کشش قصه و اشارههای بینامتنی به رمان «لرد جیم» کنراد و... میتوان به شخصیتپردازیهای موفق به ویژه شخصیت مستر جیکاک با عصای معروفش ـ که در میان مردم منطقه هالهای جادویی به خود گرفته ـ اشاره کرد.
1- روزنامه آرمان امروز، شماره 3060، 23 خرداد 1395، ص 7
* داستاننویس.
از آثار: عاشقانه مارها، سایه تاریک کاجها